کودک موفق

همه انسان ها به شدت میل به این دارند که در اهداف، برنامه ریزی ها و بخش های مختلف زندگی موفق عمل کنند.

اما بسیار پیش می آید که انسان پس از سالها وقتی به اتفاقات زندگی رجوع ذهنی می کند خود را انسانی موفق نمی بیند تا آنجا که در بعضی مواقع دچار احساس غم و افسردگی هم می شود.


حال باید برای رهایی از این احساس درد آور چه کنیم؟

چطور انسان موفقی باشیم؟

با مراجعه و مطالعه در زندگی افراد موفق در سراسر جهان به یک دستاورد مشترک در تمامی آنها پی می بریم؛ شکست ناپذیر بودن!

شکست نا پذیری به این معنا نیست که انسان های موفق بسیار زندگی زیبا و روشنی داشته اند و از تمامی زندگی خود تنها احساس لذت را تجربه کرده اند. این یک حقیقت محض میباشد که زندگی اساسا سرشار از اوج و فرود است.

همه ما انسان ها در جاهایی از زندگی دچار شکست و نا امیدی می شویم و اینکه چگونه خود را از مهلکه ها نجات می دهیم، چگونه از جایمان بلند می شویم و چگونه قدرتمند تر از گذشته به مسیر ادامه می دهیم مهارتی است که تمامی انسان های موفق دنیا آنرا به درستی در زندگی خود به کار برده اند.


معرفی کامل بسته هوشکا – مراحل استفاده و روش کار بازی فکری هوشکا


کودک موفق

برای درک بهتر این موضوع برای شما خوانندگان عزیزِ این مقاله، یک مثال از زندگی شخصی تاثیر گذار بر حیات تمامی جهانیان می زنم؛ توماس ادیسون!

 “ادیسون در سنین پیری پس از اختراع لامپ، به یکی از اشخاص ثروتمند آمریکا تبدیل شده بود و بسیار مرفه بود. او درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهز خود که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد.

این آزمایشگاه، بزرگ ترین عشق توماس ادیسون بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.

در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند که آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و درحقیقت کاری از دست کسی برنمی آید و تمام تلاش مأموران فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به دیگر ساختمان ها بود.

آنها تقاضا کردند ، خبر این اتفاق به نحو قابل قبولی به اطلاع توماس ادیسون کهنسال رسانده شود.

پسر با خود اندیشید که احتمالاً توماس ادیسون با شنیدن این خبر سکته می کند، لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خود را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که ادیسون در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند.


کودکان موفقپسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش به سر می برد.

ناگهان توماس ادیسون سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سرشار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟

می بینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟ حیرت آور است!

من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است!

وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟

پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگی ات در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟ چطور می توانی؟ من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد اینجا نشسته ای؟

پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مأموران هم که تمام تلاششان را می کنند.
در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره هایی است که دیگر تکرار نخواهد شد!

در مورد آزمایشگاه و بازسازی یا نوسازی آن فردا فکر می کنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!

فردا صبح توماس ادیسون به خرابه ها نگاه کرد و گفت: «ارزش زیادی در بلا‌ها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که می توانیم از اول شروع کنیم.»

توماس آلوا ادیسون سال بعد مجدداً در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار شد و همان سال یکی از بزرگ ترین اختراعات بشریت یعنی «ضبط صدا» را تقدیم جهانیان کرد. آری او «گرامافون» را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.”   


قدم اول در تبدیل شدن به انسان موفق این است که ابتدا به تعریف درستی ازآن برای خودمان برسیم و برای رسیدن به این تعریف ما باید خود را بشناسیم.

ما چه کسی هستیم؛ چه نوع هوش و استعدادهایی داریم ؟ هوش برترِ درون ما کدام است؟ چگونه باید آنرا ارتقاء دهیم و چگونه باید در مسیر درست هوش و توانایی هایمان قدم برداریم؟  چه احساساتی را در درون خود باید تقویت کنیم ؟ و چه مهارت هایی را باید کسب کنیم.

احساس موفقیت و خوشبختی امری نسبی در زندگی انسان هاست و ما اول از همه باید در زندگی خود ببینیم چه چیزی باعث افزایش این حس در ما می شود.

بعضی اشخاص از این که ثروت زیادی به دست بیاورند احساس موفقیت می کنند، هستند کسانی که از موفقیت در شغل و حرفه ای خاص خود را پیروز قلمداد می کنند ،عده ای انتخاب می کنند که تمام زندگی خود را در سفر به نقاط مختلف دنیا سپری کنند، و برخی دیگر از یک ازدواج خوب و تشکیل خانواده به احساس رضایتمندی از زندگی دست پیدا می کنند.

البته این یک تفکر کاملا درست است که یک انسان باهوش سعی در این می کند که با برنامه ریزی درست تمام جنبه های مختلف زندگی اش را بر مبنای تعادل حفظ کند تا اگر در یک بخش با شکست مواجه شد دچار یأس و نا امیدی نشود و البته همه ی ما باید به این درک برسیم که موفقیت هر انسانی منحصر به فرد است و از مقایسه ی خود با دیگران پرهیز کنیم.


انسان موفق؛ پس از شناخت و قبول این موارد نوبت به این می رسد که یک هدف هوشمندانه در زندگی خود انتخاب کنیم، غالبا اهداف دراز مدت هستند و رسیدن به آنها مسیر طولانی و صبری فراوان می طلبد.

ما می توانیم با تقسیم هدف به بخش های کوچک تر به خودمان کمک کنیم که مرحله به مرحله و به مرور احساس موفقیت را تجربه کنیم و بدین ترتیب برای رسیدن به هدف نهایی ترغیب می شویم.

انسان موفق همیشه خود را یک شاگرد قلمداد میکند و مدام به کسب تجربه و مهارت های جدید، متناسب با هدف برنامه ریزی شده ی خود می پردازد.

پیوسته خودرا ارتقا می بخشد و از اینکه چیزی را بلد نیست واهمه ای ندارد چرا که خوب میداند که جهت کسب دانش و آگاهی تلاش خواهد کرد.

یک انسان موفق دچار غرور نمیشود، عزت نفس و اعتماد به نفس دارد اما غرور نه، چرا که میداند غرور قدم اول به سوی شکست است.

استعداد کودک

ما در زبان شیرین فارسی هم این ضرب المثل را بار ها به کار برده ایم که: “درخت هرچه پربار تر باشد افتاده تر است”  و حقیقتا هم چنین می باشد .

وقتی به زندگی آدم های بزرگ  و انسان موفق دنیا نگاه می کنیم می بینیم که آنها همیشه وقتی شکست می خورند همه را به خود نسبت می دهند و هیچ کس را مقصر ماجرا نمی دانند.

معتقد هستند که گلایه کردن  و پافشاری به جنبه های منفی ماجرا کاری جز هدر رفتن انرژی از پیش نمی برد و با قبول اینکه خودشان در جایی اشتباه کرده اند ، مشکلات را هدیه ای عالی به سوی موفقیت می بینند و در مسیر اصلاح قدم بر می دارند. این احساس مثبت اندیشی راه را برای رسیدن انسان به بسیار هموار می کند.

انسان موفق همیشه و در هرلحظه آماده تغییر و دگرگونی است، همه چیز را واقعگرایانه و منطقی مورد بررسی قرار می دهد،او موفقیت را در ذهن تجسم می کند اما رویا پردازی و خیال پردازی صرف نمی کند و قطعا در جاهایی که راه حل مناسبی به ذهنش نمی رسد از مشورت با افراد متخصص بهره مند می شود.

در مجموع برای رسیدن به موفقیت در زندگی باید این حقیقت را بپذیریم که همه چیز در درون ماست، و این ما هستیم که می توانیم درهای خوشبختی را به روی خود باز کنیم تا علاوه بر رسیدن به لذت موفقیت در وجودمان به یاری دیگر انسان ها هم بشتابیم.