تعلیم و تربیت فرزندان دغدغه ی اصلی اغلب والدین میباشد و همه ی آنها علاقمند هستند که کودکی داشته باشند که باید ها و نباید ها را بپذیرد و رعایت کند.

بسیاری از والدین، گاه درشرایطی قرار میگیرند که باید با جدیت در مقابل کودک روی حرف خود بایستند، البته بدون توسل به زور یا خشونت. و محیطی را فراهم کنند که کودک به آنچه از او خواسته شده است عمل کند.

این مواجهه طی فرایند رشد و تربیت کودک بارها و بارها برای والدین رخ میدهد و آنچه امر تربیت را به چنین امر خطیر و دشواری تبدیل کرده ، همین ظرافت هاست.

سختگیری در عین انعطاف پذیری و مهربانی در عین جدی بودن است. اجرای قانون در خانه بسیار مهم است و درک کودک از مقوله قانون به حضور او در آینده بسیار کمک می کند.

برخی مواقع والدین در مسیر تربیت فرزندان دچار افراط و تفریط می شوند.

حد و مرز سختیگیری کودک

هنگامی که پدر و مادرها در سختگیری افراط کنند، رفتارشان منجر به کودک آزاری خواهد شد. هر نوع آسیب جسمی، روانی یا غفلت و بد رفتاری به کودکان زیر هجده سال مصداق کودک آزاری می باشد.

گاه آسیب ها مستقیم هستند مثل آسیب های جنسی، جسمی و روانی ؛ و گاه غیر مستقیم هستند مثل مراقبت های ناکافی جسمانی و بهداشتی، کمبود محبت و کوتاهی در حمایت های عاطفی.


کودک آزاری والدین

معمولا پدر مادر ها نا آگاهانه باعث کودک آزاری غیر مستقیم می شوند. به خصوص امروزه که مشغله های زندگی و کار به قدری به افراد فشار می آورد که ممکن است از توجه و محبت به فرزندانشان غافل شوند.

پدر و مادر های کمال گرا  کودک را مجبور می کنند که در همه چیز بهترین باشد؛ مثلا او را وادار به رفتن زود هنگام به مدرسه در سنین پایین میکنند تا از فرزندشان یک نابغه بسازند.

در صورتی که کودک توانایی ورود زود هنگام به مدرسه را ندارد و فشار روحی بسیار زیادی را متحمل میشود و این  کودک آزاری غیر مستقیم به حساب می آید.

این در صورتی است که آنها در ذهن خود نگران آینده و موفقیت فرزندانشان هستند و می خواهند آنها موفق و خوشبخت باشند اما در واقعیت آنها را تحت فشار قرار داده و به روان کودک آسیب می رسانند.

پدر مادر ها الگوی فرزند خود هستند و ارائه ی الگوی سالم به کودکان بیشترین تاثیر را روی روان و شخصیت آنها میگذارد.

عده ای دیگر در امر سختگیری نسبت به فرزندانشان دچار تفریط میشوند.

یکی از رایج ترین شیوه های تربیتی که امروز در بسیاری از خانواده های ایرانی رواج پیدا کرده، شیوه ی آسان گیر است که در آن والدین با دادن آزادی زیاد به کودک باعث شده اند که او هیچ هنجاری را نپذیرد و در آینده با مشکلات بسیار زیادی روبرو خواهد شد.

پدر و مادر ها باید قوانین را به درستی برای فرزند خود تبیین کنند و در اجرای آنها جدی باشند.میتوان قوانین را به دو دسته اولیه و ثانویه تقسیم کرد.

قوانین اولیه؛  مثل مسواک زدن، شب ها دیر به رختخواب نرفتن، احترام به بزرگ تر ها و با ادب صحبت کردن و… قوانینی هستند که والدین باید در آنها کاملا جدی باشند.

قوانین ثانویه؛ کمک کردن به بزرگتر ها در امور منزل، انجام خرید های ضروری و…  این ها قوانینی است که میتوان برای تعدیل رابطه با کودک در آنها انعطاف نشان داد.

رفتار با کودکان و اجرای قوانین در رابطه با آنها طیف بسیار گسترده ای را شامل میشود. زیرا هیچ دو انسانی وجود ندارند که کاملا شبیه به هم باشند.

پس قطعا برای کودکان هم دستورالعمل خاصی در اجرای قوانین تربیتی وجود ندارد.هر کودکی الگو و روش خاص خود را دارد که بنا به شخصیت کودک و حساسیت های او والدین باید آنرا پیدا و در جهت اجرای آنها سختگیری لازم و به اندازه را داشته باشند. اما یک اصل در تمامی قوانین تعامالات بین افراد ثابت و خطیر است؛ احترام!

پدر مادر ها باید به کودک احترام بگذارند و در مقابل از او انتظار احترام داشته باشند. کودکان نا بالغ هستند اما هریک شخصیت مستقل خود را دارند که در طول زندگی رشد میکند و شکل می گیرد.


سختگیری پدر و مادرها

گاهی پدر مادر ها احساس می کنند که سختگیری نسبت به کودکان و وضع قانون در خانه فرزندان را در مقابل آنها قرار می دهد .

این یک تفکر کاملا غلط است ، وضع و اجرای قوانین بین والدین و کودک به هیچ وجه از علاقه ی کودک به آنها کم نمی کند،  رعایت قوانین توسط کودک از جانب نزدیکان دیگر (خاله، عمو، پدر بزرگ و مادر بزرگ و مربی ) تایید می شود و این فکر از ذهنش عبور می کند که ؛ شما درست گفته بودید! آموزش به کودک در این حیطه به این معناست که بیاموزد چگونه رفتار کند و حد و مرز هارا بشناسد.

هوشیاری و آگاهی کامل از رفتارهای کودک و ابراز واکنش ها و سختگیری های مثبت، به جا و به موقع ؛ باعث می شود کودکان به مرور یاد بگیرند چگونه مرز ها را رعایت کنند و در آینده نیز درک قوانین خارج از منزل برایشان راحت تر است و در زندگی اجتماعی خود دچار تنش های کمتری خواهند شد.


مطالب بیشتر: آیا می دانید 70% از رشد هوش کودک در سنین پیش دبستانی شکل می گیرد؟