سلامت جسمی کودک

سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی را چنین بیان می کند؛ فرد به توانایی های خود آگاه باشد، بتواند با معضلات و مشکلات بزرگ و کوچک مقابله کند  و فرد مفیدی در جامعه باشد.

سلامت روان تنها به معنای نداشتن بیماری روانی حاد نیست، فرد ممکن است در جامعه فعال باشد، با دوستان و آشنایان رفت و آمد و مراوده داشته باشد و ظاهرا سالم به نظر برسد اما از سلامت روانی رنج ببرد.

بدیهی است سنجش سلامت روانی نسبت به سلامت جسمی مشکل تر خواهد بود.

در اینجا تنها نداشتن بیماری روانی مد نظر نیست، بلکه قدرت تطابق با شرایط محیطی، داشتن عکس العمل مناسب در برابر مشکلات و حوادث زندگی جنبه مهمی از سلامت روانی را تشکیل می دهد، نکته دیگری که باید در اینجا به آن اشاره کرد اینکه بسیاری از بیماری های روانی نظیر اضطراب ، افسردگی و غیره بر روی سلامت جسمی تاثیر گذار است و ارتباط متقابلی بین بیماری های روانی و جسمی وجود دارد.

بعضی از نشانه های سلامت روانی عبارتست از :

سازگاری فرد با خودش و دیگران، قضاوت صحیح در برخورد با مسائل، داشتن روحیه انتقاد پذیری و داشتن عملکرد مناسب در برخورد با مشکلات .

متاسفانه در بسیاری از جوامع به این بُعد از سلامت اهمیت چندانی داده نمی شود و اگر از فردی خواسته شود تا برای بررسی سلامت روان خود نزد روان پزشک یا روانشناس برود، آن فرد در برابر مراجعه به پزشک واکنش منفی نشان می دهد.

سلامت روحی

این در حالی است که پرداختن به بحث سلامت روان در کنار سلامت جسم، یکی از ارکان اساسی حفظ سلامت و تندرستی در بسیاری از کشورهای پیشرفته است.

به طور کلی، آرامش در کنار مدیریت هیجان و شناخت از خود جزء اصول اولیه حفظ سلامت روان محسوب می شوند.

زمانی ما می توانیم درباره سلامت روان خود صحبت کنیم که بدانیم توانایی کنترل هیجانات، مخصوصا هیجانات منفی و ناگهانی خود را داریم.

سلامتی جسمی شامل همه قابلیت های جسمی بدن است. به فرد یا پدیده ای که دارای تندرستی باشد، تندرست یا سالم گفته می شود.

حس تندرستی در افراد متفاوت است و دو فرد در شرایط جسمانی یکسان ممکن است قضاوت متفاوتی در مورد تندرستی خود یا دیگران کنند.

برای نمونه یک فرد معلول می تواند خود را کاملا تندرست حس کند، در حالی که اطرافیانش او را نا سالم بدانند. البته افرادی که بیماری های شدید دارند معمولا از سوی خود و دیگران سالم به شمار نمی آیند.

ارتباط تنگاتنگ سلامت جسم و روان غیر قابل انکار است.

تغییر جزئی در سلامت یکی از آنها به طور حتم بر سلامت دیگری تاثیر می گذارد. برای همه ما پیش آمده است زمان هایی که از نظر روحی بیمار هستیم سلامت جسمی ما نیز علائمی از پریشانی را نشان خواهد داد.

به همبن نحو چنانچه به لحاظ جسمانی احساس ضعف و سستی کنید سلامت روانی شما نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.

بنابراین ارتباط قوی بین ذهن و بدنتان وجود دارد که بر سلامت کلی شما تاثیر می گذارد.

هر زمان که انسان ها استرس دارند، ناراحتند یا به لحاظ عاطفی احساس حزن و اندوه می کنند از ناراحتی های جسمانی نیز رنج می برند که باعث بی حالی و ناخوشی آنان می شود.

سلامت روانی ضعیف سیستم ایمنی بدن را کاهش می دهد و آن را در مقابل بیماری های جسمانی آسیب پذیر می کند.

امروزه مشکلات زندگی پیچیده تر شده و سرعت تغییرات در شیوه ی زندگی افراد بالا رفته است که این منجر به افزایش استرس و دیگر مشکلات روحی و روانی شده که به سلامت کلی جامعه ضرر زیادی وارد ساخته است.

استرس با بسیاری از بیماری ها و ناراحتی های جسمانی پیوند خورده است.

استرس، اضطراب و افسردگی میتواند به اختلالات بیشماری در سلامتی شما مانند اختلالات خواب، مشکلات هضم ، سر درد، احساس مداوم خستگی و… منجر شوند.

وقتی هورمون های استرس در بدن منتشر می شوند ممکن است فشار خون بالا برود و موجب خشم، پرخاشگری، ترس و یا هر رفتار و احساس منفی دیگری بشود.

بروز احساسات شدید ناشی از خاتمه دادن به یک رابطه، از دست دادن دوست یا اعضای خانواده ، فشار کار و زندگی اجتماعی، مجموعا باعث میشوند که شما احساس بی حالی و بی حوصلگی کنید.

این شرایط استرس زا شما را افسرده می کند و اگر احساستان را سرکوب کنید آنها به صورت پرخاشگری، خشم، طرد و… ظاهر می شود.

تحقیقات نشان داده است که یک بیماری روانی، اختلالات جسمی را تشدید می کند و بالعکس.

این یک دور باطل است، که میتوان با نگرش درست، و درمان لازم برای غلبه بر هردو، این موانع شکسته شود.

درمان تنها یکی از انواع سلامت جسمی و روانی سودمند نخواهد بود.

از این رو، بسیار مهم است که مراقب احساسات خود باشید و میان سلامت جسم و روانتان تعادل برقرار کنید.


مطالب بیشتر: هنر را وارد زندگی فرزندنمان کنیم.